سلمان فارسی از یک نگاه

مطالب مربوط

سلمان فارسی از یک نگاه

منقول است وفتی جناب سلمان فارسی به فرمانداری مدائن انتخاب شد . از راه دوری می آمد و سوار بر الاغ خود بود بسیار هم ساده بود به او گفتند: در راه می آمدی امیر مدائن را دیدی؟ سلمان گفت: امیر مدائن چه کسی است؟ گفتند: جناب سلمان فارسی گفت : اگر سلمان را می خواهید من هستم و از امیر مدائن چیزی نمی دانم. 

گویند او را به دارالخلافه بردند گفته بود اگر اینجا بدنبال امیر می گردید من نه در دارالاماره می مانم و نه در دارالخلافه .اتاقی را از صاحبش اجاره کرد و در آنجا ماند.
کلیه دارایی او پوستینی بود که روی آن می نشست ، و چوب دستی بود که مانند عصا بدست می گرفت و یک آفتابه .
گفتند : در آن شهر سیلی آمد و مردم به فغان از رنج این سیل آمدند و دیدند جناب سلمان  پوستین روی دوش انداخته و آفتابه خود را بدست گرفته و از فراز کوهی بالا  می رفت و گفته بود : آدمهایی که اهل آخرت هستند اینطور راحت زندگی می کنند.


تاریخ ارسال: شنبه 21 آبان 1394 ساعت: 21:10 |تعداد بازدید : 97 نویسنده :

دیدگاههای این مطلب


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: